مریم رجوی در لباس انقلابیون در ماموریتی علیه مسعود پزشکیان!
اکانت های جعلی که به اسم کانال ها و صفحات حزب اللهی ها و نیروهای انقلاب فعالیت می کنند ولی در واقع، مبدأ آنها آلبانی و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و نیز اسرائیل است. ماموریت ویژه آنها این است که به عنوان بچه حزب اللهی ها، شایعه و دروغ بسازند و تحلیل های به ظاهر انقلابی ارائه دهند و با تندترین ادبیات به مخاطبان قالب کنند.
به گزارش اقتصادایران، در گزارشی آمده است: چند عکس و فیلم از مردی که ریش دارد را پشت هم گذاشته اند: در یکی از عکسها کنار یک فرد روحانی ایستاده، در فیلمی دیگر در یک جلسه اداری است و در ویدئوی بعدی، دارد ساعت و خودروی لاکچری اش را به رخ میکشد و سپس او را در جمع چند دختر جوان در یک پارتی شبانه میبینیم و در تصویر بعدی، جامهای شراب را به هم میزنند و…
کانالی که اینها را منتشر کرده زیرش نوشته: “این هم محسن پاک نژاد وزیر پیشنهادی پزشکیان برای وزارت نفت” و سپس پرسیده: معلوم نیست این ظریف آمریکایی چه خوابی برای آینده نظام و انقلاب دیده که این افراد را به پزشکیان قالب کرده است!
پست موبایل به موبایل میچرخد و کمتر کسی به خود زحمت میدهد که نام محسن پاک نژاد را سرچ کند و ببیند که شخص داخل عکس و فیلم ها، اصلاً او نیست و لابد خیلیها هم باور میکنند!
دولت پزشکیان در فضای مجازی و رسانه ای، دو مشکل جدی دارد:
۱ – اکانتهای جعلی که به اسم کانالها و صفحات حزب اللهیها و نیروهای انقلاب فعالیت میکنند، ولی در واقع، مبدأ آنها آلبانی و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و نیز اسرائیل است. ماموریت ویژه آنها این است که به عنوان بچه حزب اللهی ها، شایعه و دروغ بسازند و تحلیلهای به ظاهر انقلابی ارائه دهند و با تندترین ادبیات به مخاطبان قالب کنند.
بسیاری از مخاطبان نیز به هوای این که این پستها از سوی دلسوزان نظام منتشر شده، یا آنها را بازنشر میکنند و یا خطی که توسط آنان داده شده را دنبال و تقویت میکنند. به این ترتیب، بخشی از حزب اللهیهای ساده دل و عمدتاً جوان، بی آن که بخواهند، در عمل به پیاده نظام بی جیره و مواجب مریم رجوی و سازمان تروریستی مجاهدین خلق و واحد عملیات روانی موساد تبدیل میشوند.
۲ – تندروهای فعال در فضای رسانهای و مجازی که ادعای ارزشی و انقلابی بودن دارند، ولی به هیچ کدام از ارزشهای انسانی و اسلامی، تقید ندارند. برای آنها مهم این است که رقیب را تخریب کنند تا خودی هایشان عهده دار دولت شوند.
این مثالی که میآوریم واقعی است و جوک نیست. در ایام انتخابات، یکی از همین مدعیان نوشته بود که به پزشکیان رای ندهید، چون او طرفدار همجنسبازان است و این گونه آسمان و ریسمان را به هم دوخته بود: در میثاق نامه اصلاح طلبان از جامعه ایران به عنوان جامعه رنگین کمانی یاد شده است (اشاره به اقوام مختلف ایران که در کنار هم رنگین کمانی زیبا به نام ملت ایران ساخته اند). سپس صفحهای از ویکی پدیا را آورده بود که در آن صفحه نوشته بود پرچم همجنسگرایان به شکل رنگین کمان است. دوباره به میثاق نامه اصلاح طلبان برگشته و نوشته بود که پزشکیان آن را امضا کرده و به این ترتیب نتیجه گرفته بود که او طرفدار همجنسبازی است و برای حفظ سلامت اخلاقی جامعه و جلوگیری از شیوع همجنسبازی نباید به پزشکیان رای داد!
یا دیگری برای ترساندن کسبه جزء از رأی آوری پزشکیان نوشته بود که یکی از برنامههای او تعطیل کردن یک سوم مغازههای کشور به نفع فروشگاههای زنجیرهای است! اکانت دیگری هم برای خنثی سازی این واقعیت مردم پسند که پزشکیان حتی یک ریال هم بابت عملهای جراحی از مردم پول نگرفته است، فیش حقوقی جعلی برای او ساخت و منتشر کرد و ….
این قبیل افراد که در تولید محتواهای مسموم، ید طولایی دارند و در طول یک دهه اخیر، در این باب به مقام استادی رسیده اند، عمدتاً هماهنگ شده کار میکنند و بسیار اندک اند کسانی که صرفاً از روی تشخیصهای فردی – ولو غلط – علیه این و آن سمپاشی کنند.
گروه اول که آن سوی مرزها هستند و کل هویت شان هم جعلی است مصون از هر گونه تعقیب اند و گروه دوم نیز عمدتاً تحت حمایتهای ویژه، مصونیت آهنین دارند و هر چه دروغ ببافند، مصونیت شان نیز بیشتر میشود؛ مثلاً کسی که با بی شرمی و بی تقوایی تمام دروغ استخر فرح را ساخت، هیچگاه به خاطر این دروغ سازی مواخذه که نشد، بلکه به مجلس شورای اسلامی هم راه یافت!
پزشکیان باید چه کند؟
مهمترین نکته این است که پزشکیان و تیم رسانهای او این “دو جریان موازی و مکمل هم” را جدی بگیرد چرا که آنها به معنای واقعی کلمه “گاز انبری” عمل میکنند و روی بخش خاکستری و نیز قشر مذهبی اثر میگذارند. تا این باور شکل نگیرد، طبیعتاً به دنبال چاره نخواهند بود.
باید در تیم رسانهای دولت، واحدی برای پدافند رسانهای ایجاد شود. این واحد باید با کمک نیروهای اطلاعاتی، اکانتها و صفحاتی را که از سوی منافقین یا موساد با عناوین دینی و انقلابی ایجاد شده اند و ظاهری ولایی و انقلابی و ارزشی دارند، شناسایی و مستمراً به مردم معرفی کنند. همچنین پستهای آنان را با علامت ویژه “جعلی” اطلاع رسانی کنند.
با این کار بعد از مدتی مخاطبان یاد میگیرند که نباید به هر کانال و صفحهای که عکس رهبری و شهید سلیمانی و بین الحرمین را آن بالا گذاشته و خود را انقلابی میخواند، اعتماد کنند.
این رصد و اطلاع رسانی باید مستمر و هوشمندانه باشد.
اما در خصوص فیک نیوزهای داخلی، علاوه بر مقابله پیش گفته، وظیفه اصلی با خود پزشکیان است. گفتیم که بسیاری از تولید کنندگان محتواهای کذب و مسموم، هماهنگ شده و دستمزدی هستند. پزشکیان باید با بالادستان اینان وارد گفتگو شود و عنداللزوم از مقامات ارشد نظام نیز مدد گیرد تا این دروغ پردازان و شایعه سازان، مهار شوند.
آنها باید بدانند همان گونه که رهبری تصریح کرده اند، پیروزی پزشکیان پیروزی همه است و طبیعتاً شکست او نیز شکست همه و از جمله خود نظام خواهد بود. نمیشود که در ظاهر دم از نظام زد و در عمل برای شکست آن فعالیت کرد مگر در فرض جهالت عمیق یا نفوذی بودن.
پزشکیان باید با قوه قضائیه در خصوص برخورد با دروغ پردازانی که به صورت نظاممند بدین کار مبادرت میکنند، توافق کند و اجازه ندهد فضای وفاق ملی با طمع یک جریان خاص برای تصدی دولت، تخریب شود. البته از دولت پزشکیان انتظار میرود به تأسی از امام علی (ع) منتقدان را محترم شمارد حتی اگر نقدهایشان را غیرسازنده یا حتی مغرضانه بداند. منظور نوشتار حاضر، برخورد با یک جریان افراطی خاص است که اساساً با واقعیت و حقیقت کاری ندارد و صرفاً برای تخریب، آن هم از طریق تولید عامدانه و هدفمند دروغهای زنجیرهای و عمدتاً با پول بیت المال عمل میکند و خود را مصون از هر گونه پاسخگویی میداند چه رسد به این که به خاطر دروغ سازیهای مستمرش، خود را در معرض عدالت ببیند.
اگر پزشکیان بتواند این موضوع را مدیریت کند، هم خدمت بزرگی به سیستم اطلاع رسانی و رسانهای کشور کرده، هم به سلامت روانی جامعه کمک کرده و هم دولتش را از اصطکاکهای بیهوده و پرهزینه مصون داشته است.
آیا نقد بود که باید تحمل شود یا محصولی از کارخانه دروغ سازی به نام ارزش ها؟! پزشکیان همین اول کار، چاره نکند، از این محصولات سراسر دروغ، بسیار خواهد دید و بسیار خواهد خورد.