قهرمانی دوباره زهرا رحیمی این بار در قلب پدر

زهرا رحیمی، نایب قهرمان پارالمپیک، نشان داد که قهرمانی تنها در ورزش خلاصه نمی‌شود، او با هدیه‌ای ارزشمند به پدرش، معنای دیگری از قهرمانی را به نمایش گذاشت.

به گزارش اقتصاد ایران، در هیاهوی زمانه، هنگامی که اخبار و رویدادهای روزمره گاهی رنگ و بوی تکرار به خود می‌گیرند، گاه قصه‌ای سر بر می‌آورد که همچون بارانی بهاری، بر جان‌ها طراوت می‌بخشد و دل‌ها را از امید سیراب می‌کند. این قصه، حکایت دختری است از خطه‌ی پهناور آذربایجان، سرزمینی که همواره مهد دلیران و نام‌آوران بوده است؛ دختری که نه تنها در میدان نبرد ورزش، بلکه در پهنه بی‌کران قلب پدر نیز، قهرمانانه قد علم کرده است. زهرا رحیمی، دختر شانزده ساله، نایب قهرمان پارالمپیک پاریس ۲۰۲۴، نامی است که این روزها در آسمان رسانه‌ها می‌درخشد و با اقدامی بی‌بدیل، معنای واقعی عشق، فداکاری و مسئولیت‌پذیری را به جهانیان یادآور می‌شود.

زهرا، این دختر جوان، پیش از آنکه گام در وادی مسابقات پارالمپیک بگذارد، دو آرزو را در دل خود نهاده بود؛ آرزوهایی که نه از جنس جاه طلبی‌های شخصی، بلکه ریشه در عمق احساسات پاک و نیت‌های بزرگ او داشتند. او در رؤیای خود، هم مدال طلای المپیک را می‌دید و هم تریلی‌ای را که پدر زحمت‌کشش، سالیان دراز با آن به تلاش و کوشش می‌پرداخت. اکنون، او با اراده‌ای پولادین و قلبی سرشار از عشق، نه تنها به هر دو آرزو رنگ واقعیت بخشیده، بلکه فراتر از انتظارات نیز عمل کرده است. زهرا با بخشش تمامی جوایز و پاداش‌هایی که برای افتخارآفرینی در پارالمپیک به دست آورده بود و با افزودن بخشی از پس انداز خانواده، در آستانه روز بزرگداشت پدر، یک تریلی کشنده نو برای پدرش خریداری کرد.

ویدئویی که زهرا در فضای مجازی منتشر کرد، همچون یک اثر هنری، لحظاتی ناب از صمیمیت و قدردانی را به تصویر کشید. در این ویدئو، بیننده با چشمان خود، شاهد قدم نهادن زهرا از درون تریلی نو و تقدیم سوئیچ آن به پدر است. پدر که با چشمانی اشک آلود و قلبی پر از سپاس، این هدیه گرانبها را از دخترش دریافت می‌کند. صحنه‌ای که نه فقط احساسات پدر و دختر، بلکه دل هر بیننده‌ای را به تپش وا می‌دارد و به این باور می‌رساند که قهرمانی تنها در سکوهای ورزش خلاصه نمی‌شود، بلکه در اعمالی است که از سر عشق و فداکاری سرچشمه می‌گیرند. زهرا، دختر جوان اهل مرند، با این اقدام خود، به جهانیان ثابت کرد که خانواده، ارزشمندترین دارایی است و خوشحالی عزیزان، بالاترین افتخار.

به سراغ او می‌روم تا گفت‌وگویی داشته باشم؛ با ورود به فضای صمیمی و گرم خانه زهرا در شهر مرند، گفت‌وگو را با این دختر قهرمان آغاز می‌کنم. زهرا با چهره‌ای بشاش و لبخندی که حاکی از آرامش درونی اوست و با لحنی متواضع و در عین حال مصمم، از خود و رویاهایش سخن می‌گوید.

ابتدا از خودت برایمان بگو، از روزهایی که گذشت و مسیری که طی کردی تا به این جایگاه رسیدی.

من زهرا رحیمی هستم، شانزده سال دارم و اهل شهرستان مرند. اصالتاً از روستای گله‌بان هستیم. از کودکی عاشق ورزش بودم و همیشه در رویاهایم، خود را در میادین بزرگ تصور می‌کردم. اما خب، داستان زندگی من کمی متفاوت بود. من مادرزادی دست چپم، انگشت ندارد. این موضوع در کودکی برایم بسیار سخت بود. در مدرسه، همکلاسی‌هایم مدام من را مسخره می‌کردند و این باعث شده بود که اعتماد به نفس نداشته باشم. همیشه سعی می‌کردم دستم را پنهان کنم و احساس بدی داشتم.

صدای زهرا در این لحظه کمی آرام‌تر می‌شود، گویی خاطرات تلخ گذشته هنوز در دلش زنده هستند. اما او با نگاهی امیدوار و لحنی محکم ادامه می‌دهد: اما همه چیز تغییر کرد وقتی که وارد تیم ملی شدم. از همان لحظه‌ای که ورزشکار شدم، احساس کردم که می‌توانم بر محدودیت‌هایم غلبه کنم. ورزش به من اعتماد به نفس داد و باعث شد که خودم را همان‌طور که هستم، بپذیرم. دیگر از نشان دادن دستم خجالت نمی‌کشیدم و حتی به آن افتخار می‌کردم. ورزش به من یاد داد که معلولیت، پایان راه نیست، بلکه می‌تواند آغازی برای یک سفر پر از موفقیت باشد.

شنیده‌ایم که قبل از حضور در مسابقات پارالمپیک، دو آرزو داشتی. کمی از این آرزوها و انگیزه‌هایت برایمان بگو.

بله، درست است. من دو آرزو داشتم. اول اینکه در مسابقات پارالمپیک مدال طلا کسب کنم. چون می‌دانستم با این کار می‌توانم دل خانواده‌ام را شاد کنم و به آن‌ها افتخار ببخشم و دوم اینکه برای پدرم یک تریلی بخرم. پدرم سال‌هاست که راننده ماشین سنگین است و من دیده‌ام که چقدر زحمت می‌کشد. همیشه آرزو داشتم که بتوانم زحماتش را جبران کنم. این دو آرزو انگیزه‌ای برای من بودند تا با تمام توانم تلاش کنم و به هدفم برسم.

از پاداش‌هایی که دریافت کردی بگو، شنیده‌ایم که مبلغ قابل توجهی بوده است.

بله، من از کمیته ملی پارالمپیک ۱.۵ میلیارد تومان و از وزارت ورزش ۴ میلیارد تومان پاداش دریافت کردم. در مجموع با هدایای دیگر، تمام جوایز من ۸.۵ میلیارد تومان می‌شد. راستش را بخواهید، وقتی این مبلغ را دریافت کردم، اصلاً به فکر خودم نبودم. تنها چیزی که به آن فکر می‌کردم، خوشحال کردن خانواده‌ام بود.

در مورد تصمیمی که گرفتی که با جوایز خود برای پدرتان تریلی بخرید، صحبت کن. چه چیزی باعث شد چنین تصمیم فداکارانه‌ای بگیری؟

اولویت من خانواده‌ام است. وقتی می‌بینم آن‌ها خوشحال هستند و آرامش و آسایش دارند، من هم خوشحال می‌شوم. بزرگترین هدفم این است که حال آن‌ها را خوب نگه دارم. می‌دانستم که پدرم سال‌هاست آرزو دارد یک تریلی نو داشته باشد و من با این کار می‌توانستم کمی از زحماتش را جبران کنم. می‌دانم که پدرم برای ما خیلی زحمت کشیده است و من این هدیه را به نشانه قدردانی از او خریدم.

شنیده‌ایم که کمیته ملی پارالمپیک اعلام کرده قرار است مابه‌التفاوت جوایز مدال‌آوران پارالمپیک با المپیکی‌ها پرداخت شود. آیا این موضوع صحت دارد؟

بله، گفته‌اند که قرار است این کار را انجام بدهند. من هم دوست دارم این اتفاق بیافتد. اگر این مبلغ را دریافت کنم، حتماً برای آن برنامه‌ریزی خواهم کرد.

برنامه‌های آینده‌ات چیست؟

فعلاً مشغول تمرین در شهر خودمان تبریز هستم. اردوهای تیم ملی هنوز برگزار نشده است. البته در بهمن ماه مسابقه‌ای خواهیم داشت که برای آن آماده می‌شوم. هدف اصلی من این است که در مسابقات آینده، مدال طلا کسب کنم و نام کشورم را سربلند کنم. همچنین به دنبال پیشرفت در ورزش هستم و می‌خواهم بهترین خودم باشم.

کلام آخر؟

می‌خواهم از تمام کسانی که در این راه به من کمک کرده‌اند، تشکر کنم. از خانواده‌ام، از مربیانم، از هم‌تیمی‌هایم و از تمام مردم ایران که همیشه از من حمایت کرده‌اند. امیدوارم بتوانم با تلاش‌هایم، قدردان محبت‌های آن‌ها باشم و بتوانم دل آن‌ها را شاد کنم.

لحن زهرا در پایان مصاحبه، سرشار از امید و انگیزه است. او با تمام وجود، به آینده‌ای روشن و پر از موفقیت چشم دوخته است. زهرا رحیمی، نه تنها یک قهرمان ورزشی، بلکه یک الگو برای تمام جوانان و نمادی از عشق، فداکاری و تلاش است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا