تعطیلی شنبه ها به کجا رسید؟
ابوالفضل ترابی، نماینده مجلس درباره تعطیلی شنبهها توضیحاتی را ارائه داد.
به گزارش اقتصادایران، ابوالفضل ترابی، نماینده مجلس گفت: تعطیلی شنبه قرار است دوباره در دستور کار قرار گیرد تا بعد از بررسیهای لازم تصمیمگیری شود.
تعطیلی شنبهها میتواند در بهبود مناسبات اقتصادی تجاری ما با کشورهای منطقه تاثیرگذار باشد و حتی کشور عراق هم تصمیم به تعطیلی شنبهها گرفتهاست.
افراطیگری در هر شرایطی هزینهساز است حالا چه در موضوع تعطیلی شنبهها باشد چه در موارد دیگر.
متأسفانه در چند سال گذشته کشور از افراط و تفریط تندروها آسیبهای جدی دیده است؛ بنابراین همه باید سعی خود را جهت خنثیسازی هر چه بیشتر طیف تندرو به کار بگیرند.
با توجه به جایگاه اساسی عدالت در شرع مقدس اسلام و در اجرای بند (9) اصل (3) قانون اساسی، لایحه اصلاح ماده 87 قانون مدیریت خدمات کشوری، مجلس می بایست به منظور رفع بی عدالتی موجود، در تعطیلات پایان هفته کارمندان دولت، وحدت رویه ایجاد نماید. بنابراین مجلس شرعا و قانونا مکلف است یا تعطیلی پنجشنبه های تهرانی ها را لغو کند یا شهرستانی ها نیز مانند تهرانی ها پنجشنبه ها تعطیل شوند.
تعطیلی پنجشنبه ها برای کارمندان تهرانی چون مدت هاست از آن برخوردارند یک موضوع عادی است. اما برای حدود یک میلیون کارمند شهرستانی و خانواده هایشان، به عنوان لطف و مرحمتی از جانب نظام، باعث میشود خود را مدیون نظام دانسته و به نحو احسن آنرا جبران کنند. این راهبرد برد- برد و بدون هزینه، در شرایط خاص موجود، منافع و سرمایه اجتماعی بسیاری را نصیب نظام می کند. پس لازم است دولت، مجلس، شورای نگهبان و سایر نهادهای ذیربط با قید فوریت نسبت پیگیری اصلاح ماده 87 قانون مدیریت خدمات کشوری جهت حذف تبعیض و بهره مندی کارمندان شهرستانی از تعطیلی پنجشنبه ها اقدام نمایند.
بله درست است کارمندان مستقر در تهران به دلیل تعطیلی پنجشنبه ها، 52 روز (52 پنجشنبه) در سال تعطیل هستند اگر مدت اشتغال کارمند برای بازنشستگی را 30 سال درنظر بگیریم 52 در 30 ضرب می گردد که 1560 روز کاری خواهد شد که معادل 52 ماه کاری می شود که آن هم معادل 4 سال و سه ماه می گردد. به این ترتیب کارمندان تهرانی 4 سال کاری کمتر در محل کار حاضر می شوند اما کارمندان شهرستانی از آن محروم هستند و این نهایت بی عدالتی و تبعیض در حق کارمندان شهرستانی است.
در خصوص لایحه اصلاح ماده 87 قانون مدیریت خدمات کشوری به منظور افزایش تعطیلات پایان هفته کارمندان دولت، کشورهای پیشرفته و اسلامی به دلیل آگاهی از فواید آن در زمینه های خانوادگی، سازمانی و اقتصادی سالهاست از آن روش استفاده می کنند. در ایران عده ای بدون دلایل منطقی و ارائه یک آیه یا حدیث موثق، بخاطر کج فهمی، خودنمایی و لجبازی، با این لایحه مخالفت می نمایند؛ اینگونه مخالفت ها موجب مایوس شدن مردم از کارآمدی نظام و اسلام خواهد شد آیا این خیانت نیست ؟ !!!!!
در رابطه با نظر آیت الله سبحانی در مورد اصلاح ماده 87 قانون مدیریت خدمات کشوری مخالفت ایشان با تعطیلی شنبه ها است ؟ !!! و مخالفتی با تعطیلی پنجشنبه ها ابراز ننموده اند ضمنا پیشنهاد اصلی دولت در اصلاح ماده قانونی فوق الذکر، تعطیلی پنجشنبه ها بوده است. با توجه به اینکه هم اکنون کارمندان مستقر در تهران که مرکز مبادلات اقتصادی کشور است پنجشنبه ها تعطیل هستند و شهرستانی ها از این تعطیلی محروم می باشند لذا گزینه بررسی روز پنجشنبه در اصلاح ماده 87 قانون مدیریت خدمات کشوری باید در دستور کار مجلس قرار گیرد. قطعا وضعیت ناعادلانه و تبعیض آمیز فعلی مغایر با اصول شرع و قانونگذاری است و مجلس باید اشکالات شورای نگهبان را حل کند نه اینکه کلا این موضوع را از دستور کار خارج سازد. ظاهرا برخی از نمایندگان مجلس عادت کرده بجای حل مساله، صورت مساله را پاک کنند!!!.
هدف از لاحیه اصلاح ماده 87 قانون مدیریت خدمات کشوری فارغ از منافع اقتصادی، سازمانی و خانوادگی آن، رفع تبعیض و بی عدالتی نسبت به کارمندان دولت در شهرستان ها می باشد. در وضعیت موجود، کارمندان مستقر در تهران که مرکز مبادلات اقتصادی کشور و محل استقرار وزارتخانه ها است به دلیل تعطیلی پنجشنبه ها از 52 روز تعطیلی در سال برخوردارند و شهرستانی ها از این تعطیلی محروم و مغبون می باشند. آیا محروم کردن کارمندان شهرستانی، تبعیض و بی عدالتی نیست؟ آیا عدالت جزء مفاهیم اصلی شرع مقدس اسلام نیست؟ آیا طبق قانون اساسی، تبعیض و بی عدالتی جایز است؟ آیا تبعات بی عدالتی نسبت به کارکنان دولت بجز مایوس شدن از مسئولین، کاهش روحیه، نارضایتی شغلی، کاهش بهره وری و… چیز دیگری است؟ افراد و نهادهای ذیربط تا چه وقت می خواهند در برابر این بی عدالتی فاجعه بار، سکوت کنند یا فقط حرف بزنند و یا منفعل باشند؟ چرا برای جبران سوء مدیریت صندوق های بازنشستگی، لایحه افزایش سنوات اشتغال کارکنان برای بازنشستگی، که کاملا به زیان کارمندان دولت بود برخلاف اصول قانون گذاری، در سریع ترین زمان ممکن، تصویب شد کسی انتقاد و اعتراضی نکرد؟
بله درست است کارمندان مستقر در تهران به دلیل تعطیلی پنجشنبه ها، 52 روز (52 پنجشنبه) در سال تعطیل هستند اگر مدت اشتغال کارمند برای بازنشستگی را 30 سال درنظر بگیریم 52 در 30 ضرب می گردد که 1560 روز کاری خواهد شد که معادل 52 ماه کاری می شود که آن هم معادل 4 سال و سه ماه می گردد. به این ترتیب کارمندان تهرانی 4 سال کاری کمتر در محل کار حاضر می شوند اما کارمندان شهرستانی از آن محروم هستند و این نهایت بی عدالتی و تبعیض در حق کارمندان شهرستانی است.
آیا علمای بزرگوار، آنگونه که نسبت به موضوع کم اهمیتی مثل تعطیلی شنبه ها، نگرانی نشان می دهند در مورد مسایل اساسی هم نگرانی دارند؟ آیا گرسنگی و سوء تغذیه ، گرانی و تورم ، بیکاری، فساد جامع، اختلاس توسط برخی مسئولین، فحشاء از روی فقر، تعطیلی کارخانجات، بحران ناتوانی خرید مسکن، افزایش فاجعه بار اجاره خانه ها، پیری جمعیت، حیف و میل کردن منابع ارزشمند کشور، سوء مدیریت، کمبود دارو و خدمات بهداشتی و درمانی، زیان کشاورزان، شکاف ملت و حاکمیت، پارتی بازی، مهاجرت دانشمندان و نخبگان از کشور، عدم شایسته سالاری، بحران آب، کمبود برق، بحران هجوم مهاجران افغانی به کشور، ناتوانی در وصول حق آبه کشور از افغانستان، از دست رفتن محیط زیست، سکوت علما در مقابل رنج و بدبختی مردم، بردگی برای چین و روسیه و تاراج منابع کشور توسط آقازاده ها و غیره زیبنده کشور است؟ آیا علمای عزیز نگران نیستید که قرار است چه مملکتی را به امام زمان (عج) تحویل دهند؟ کشور آباد و آبرومند یا کشور ویران و مخروبه؟ آیا این مسائل مطابق با قانون اساسی است؟ آنقدر که روحانیون بزرگوار، ذهن خود را درگیر مخالفت با تعطیلی شنبه ها کرده اند شنبه ای که به قول حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، حتی یک آیه یا حدیث موثق مبنی بر تحریم تعطیلی آن وجود ندارد نسبت به سایر مسائل هم دغدغه دارند؟ آیا نمی دانند در حال حاضر کارمندان دولتی مستقر در تهران به دلیل تعطیلی پنجشنبه ها، 52 روز در سال تعطیل هستند و کارمندان شهرستانها از آن محروم می باشند؟ چرا حضرات، این بی عدالتی را می بینند و سکوت می فرمایند؟ چرا با رئیس مجلس، رئیس دولت، دیوان عدالت اداری و سازمان اداری و استخدامی مکاتبه نکردند؟ آیا عدالت جزء اصول مذهب و اصول قانون اساسی کشور نیست؟ شهرستانی ها در 46 سال گذشته نشان داده اند در مقایسه با تهرانی ها، وظایف خود را نسبت به انقلاب و نظام، بهتر عمل کرده اند آیا پاسخ وفاداری شهرستانی ها، تبعیض و بی عدالتی است؟