ضربه مهلک جریمه بی حجابی به سیستم بانکی

یکی از نمایندگان مجلس به تازگی لایحه "حجاب و عفاف" را معرفی کرده است، به گونه‌ای که طبق آن، اگر شهروندان به تعبیر او "مرتکب بی‌حجابی" شوند، دولت مجاز است جریمه مالی را بصورت مستقیم از حساب بانکی آنها کسر کند.

به گزارش اقتصاد ایران، برداشت پول از حساب شهروندان به علت بی‌حجابی، بیانگر نابودی اعتماد به سیستم بانکی است. این سیاست‌ها علاوه بر آثار ویرانگر و غیرقابل جبرانی که بر مهاجرت نیروی انسانی و فرار سرمایه تأثیر می‌گذارند، یکی از عوامل مؤثر در سقوط ارزش ریال است که به طور معمول کمتر به آن توجه می‌شود، و این عوامل تأثیرگذار بر اعتماد مردم به پول ملی هستند.

ارزش هر دارایی به میزان تمایل کنشگران بازار به خرید، استفاده، تصاحب و نگهداری آن وابسته است. واحدهای پولی هم از این قاعده مستثنی نیستند.
تمایل مردم به استفاده از ریال در مراودات مالی و نگهداری دارایی خود به شکل ریال یا برعکس، استفاده از گزینه‌‌‌های دیگر، بر ارزش ریال اثرگذار است.
از آنجا که یکی از کارکردهای پول ذخیره ارزش است، اعتماد کاربران نخستین و مهم‌ترین عاملی است که تمایل آنان به استفاده از یک واحد پولی را شکل می‌دهد.
برای حفظ ارزش یک واحد پولی، اولین و مهم‌ترین شرط این است که کاربران اطمینان حاصل کنند که هرگونه دست‌‌‌درازی به دارایی‌‌‌های آنها تحت هر شرایطی غیرممکن است.
قاعدتا اگر ارزش پول ملی یک کشور دغدغه حاکمیت باشد، باید به شهروندان اطمینان دهد که می‌‌‌توانند در امنیت کامل و با خیال آسوده از خدمات بانکی بهره‌‌‌مند شوند و دارایی آنها درمقابل هر خطری محفوظ است. به‌طور مثال، وقتی نظام بانکی نتواند دارایی و اطلاعات شهروندان را از دسترسی هکرها محفوظ نگاه دارد، طبیعی است شهروندان به گزینه‌‌‌های دیگر تمایل پیدا کنند و ارزش واحد پولی مورد نظر که مستقیما به سطح اعتماد و اطمینان کاربران آن وابسته است، کاهش پیدا کند.

حال تصور کنید ناشر پول، خود اولین تهدید برای دارایی مردم باشد و به اشکال مختلف به آنان اعلام کند که ما ازطریق پولی که منتشر می‌‌‌کنیم قصد داریم شما را کنترل کنیم، خواسته‌‌‌های خود را بر شما تحمیل کنیم و اگر به خواسته‌‌‌های ما تن ندهید هیچ تضمینی برای مالکیت شما بر دارایی‌‌‌ها و اموالتان وجود ندارد. هرآنچه در دسترس ما قرار دارد، صاحب واقعی آن ما هستیم و هرموقع اراده کنیم آن را مصادره می‌‌‌کنیم.

بدیهی است که در چنین شرایطی مردم تا جایی که امکان دارد به گزینه‌‌‌های دیگر روی می‌‌‌آورند. کم‌‌‌وبیش این قاعده‌‌‌ درباره همه پول‌‌‌های فیات (پول‌‌‌هایی که دولت‌‌‌ها منتشر می‌کنند) صدق می‌کند و دولت‌‌‌ها به اشکال گوناگون از انحصاری که در انتشار پول دارند استفاده می‌کنند. مثلا از طریق تکثیر پول و خلق تورم، دارایی شهروندان را هرگونه که صلاح می‌‌‌دانند به دیگران انتقال می‌دهند.

کاهش ارزش پول‌‌‌های فیات درمقابل دارایی‌‌‌های دیگر مثل طلا و ارزهای دیجیتال به‌خوبی از این واقعیت پرده برمی‌دارد. با این حال سوءاستفاده همه دولت‌‌‌ها یکسان نیست و به عواملی مانند میزان برخورداری آنها از استانداردهای حکمرانی مانند شفافیت و پاسخگویی و همچنین تمایل آنها به کنترل زندگی شهروندان یا به عبارتی درجه تمامیت‌‌‌خواهی دولت‌‌‌ها بستگی دارد. در ایران حاکمیت همیشه تلاش کرده است حیطه اختیارات خود را از طریق اهرم‌‌‌های مختلفی که در اختیار دارد گسترش دهد و دامنه نفوذ خود را به همه عرصه‌‌‌های زندگی بگستراند.

یکی از این اهرم‌‌‌ها دسترسی دولت به دارایی‌‌‌ها و اطلاعات حساب‌‌‌های بانکی مردم است. طبیعتا شهروندان سعی می‌کنند دولت را از عرصه خصوصی پس بزنند و متقابلا با ابزارها و روش‌های خود آن را محدود کرده و کنترل عرصه خصوصی را به دست گیرند. این رویارویی و هماوردی همیشه زیر پوست جامعه جریان دارد و مسائل مالی هم بخشی از آن است. مورد اخیر نیز نشان‌دهنده گسترش دامنه این نزاع است. به هر میزان که دولت پول ملی را در این رویارویی دخیل کند و از آن به عنوان یک سلاح علیه شهروندان استفاده کند، شهروندان به گزینه‌‌‌های دیگر روی می‌‌‌آورند تا از این طریق، هم از دارایی و حریم شخصی خود حفاظت کنند و هم اهرم‌‌‌های کنترلی دولت را خنثی کنند.

کماکان ارزش ریال مهم‌ترین قربانی این رویارویی است. بازی بیش از حد با کارت ریال و استفاده آشکار از آن به عنوان یک سلاح، بیش از پیش افراد را به رویگردانی از پول ملی دعوت می‌کند و چه‌بسا این رویگردانی را به عنوان یک عمل نمادین در نزاع موجود تبدیل کند. براین مبنا لایحه مذکور و مطرح کردن آن در این موقعیت موید دو نکته است؛ نخست اینکه بانیان این کار از چند و چون بده‌بستانی که با آن مواجه هستند، آگاه نبوده و ابتکار عمل افراد در خنثی کردن اهرم‌‌‌های کنترلی دولت –به‌خصوص با امکاناتی که فناوری در اختیار آنها قرار می‌دهد- را نادیده می‌گیرد و دیگر اینکه آخرین چیزی که برای بانیان این لایحه اهمیت دارد، ارزش پول ملی است.

 

نوشته های مشابه

۹ دیدگاه

  1. متاسفانه مردم در ایران هیچ چیزی از خود ندارند و همه دارایی افراد حتی جانشان در ید و قدرت دولتها بوده و دولتها در همه زمانها با استفاده از ابزارهای قدرت خود با مال و جان شهروندان خود سوداگری کرده اند، وقتی بانکها و موسسات مالی و پولی به جهت اختلاس یا دزدی یا سیاستهای غلط و قوانین بی منطق سرمایه های مردم را به باد میدهند دولت به منظور جبران ضرر و زیان بانکها و تعهدات آنها به مردم در صدد عرضه دلار یا سکه و یا هر نوع ابزاری که بتواند از خود مردم گرفته و به خودشان بدهد بر میاید یا تورم را با خلق پولهای بدون پشتوانه ایجاد و از این شرایط آشفته بع نفع خود استفاده میکند و به نوعی مردم را فریب میدهد ، متاسفانه در جمهوری اسلامی به جهت ناکارآمدی دولتها و سیاستهای غلط داخلی و خارجی و تحمیل تحریمهای مختلف از سوی دنیا روز به روز ارزش پول ملی کم و کمتر شده تا حدی که مانند کشورهای آمریکای لاتین باید برای خرید یا قرص نان یک کیسه اسکناس یا سکه با خود ببریم ، به تازه گی ضرب سکه های ۱۰۰۰۰ تومانی هم نشان از بی ارزش شدن پول است، علی ایحال متاسفانه و صد افسوس که هیچ چشم انداز مثبتی از بهبود شرایط اقتصادی در کشور و تغییر سیاستهای داخلی و خارجی که به نفع مملکت و مردم باشد با انتخابات مجلس و تحرکات چند وقت گذشته و مشکلات پیشه رو به چشم نمی خورد و مردم باز باید کمربندهای خود را صفت تر و سوراخ کمربندهایشان را به سمت سگک بیشتر کنند.

  2. هیچکس داناتر از خداوند نیست باید حکم شرعی را در جامعه پیاده کرد ببینید دستور اسلام برای برخورد با بی حجابی چیست همان را پیاده کنید

  3. خب این که ناراحتی نداره در آینده نه چندان دور چندتا صندوق انگشت شمار تاسیس می شوند که حتی دولت هم اجازه برداشت از اون رو نداشته باشه فقط اولین صندوق رو خودم تاسیس میکنم دومی رو نماینده محترم مجلس. وایی که چه حالی میده مگه نه؟

  4. با حجاب بیان که بی اعتماد نشوند سرمایه انسانی نه سربار انسانی هستند
    باید اصلا خدمات دادن بهشون ممنوع بشه آنها به جای خدمت کردن به جامعه و مردم از طریق حفظ حجاب ،که باعث آرامش روانی مردم و ثبات خانواده ها و تربیت فرزندان می شود به جامعه با بی حجابی خیانت می کنند حالا که آنها به جامعه خدمت نمی کنند نباید خدمات هم بهشون داده بشه

  5. مشکل این است که عقل نیست عقل که نیست آسایش و آبادی نیست گروهی مواد توهم زا مصرف میکنند و طبق توهمات به خود و دیگران رنج تحمیل میکنند گروهی مواد نزده اسیر و تحمبل کننده توهماتن توهم توهم است شکل و سلیقه متفاوت است چه با مواد چه بی مواد چیزی که قطعیست نبود عقل است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا